برسامبرسام، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

برسام مهربان من

برسام و تغییرات این چند وقت اخیر

1394/1/18 12:21
نویسنده : مهرناز
323 بازدید
اشتراک گذاری

برسام کوچولوی ما از اواخر شش ماهگی خوردن ماست و زرده تخم مرغ رو شروع کرد و در هفت ماهگی کاملا اسم خودش رو شناخت و با صدا زدن اسمش و شنیدن اسم خوشگل خودش به طرف صدا بر میگرده. تا کسی صداش میزنه با اون صورت گرد و خوشگلش نگاه میکنه. وقتی کسی میخواد چیزی بده به دستش یا وقتی میخواد کاری کنه به من و بابایی نگاه میکنه تا ازمون تایید بگیره. انقدر خوشگل و ناز با اون چشمای معصومش بهمون نگاه میکنه و وقتی ما بهش میگیم آره عزیزم اشکال نداره بوس کارش رو انجام میده یا اون چیز رو از دست طرف مقابل میگیرهبغلبه خوردنی هایی که توی دست دیگران میبینه خیلی علاقه نشون میده و حرص میخوره و با حرص و صدا در آوردن میگه منم میخوامآرام مخصوصا بستنی چوبی. با اینکه نباید از الان بستنی بخوره اما چون خیلی دلش میخواد همیشه یه کم بهش میدیم و خیلی هم دوست دارهزیبابرسام عسلی ششم فروردین بهمراه مامان و رادین و مامان جون و خاله مریم و بچه هاش اولین جشن زندگیش رو رفت و در ابتدا خیلی هم از ازدحام جمعیت و صدای بلند آهنگ ترسیده بود. خودش و داداش رادین همزمان گریه میکردن و نمیدونستم چیکار کنم. پشیمون شده بودم از اینکه به این جشن نامزدی رفته بودم. جشن نامزدی نوه عموم بود. رادین رو توی بغل خودم گرفتم و برسام رو هم مامان جون تا آخر جشن بغل کرده بود و مدام بهش خوراکی میداد میخورد. رادین هم تا آخر جشن از توی بغلم پایین نیومد فداش بشم. برسام کمی بعد آروم شد. رادین هم همینطور و تونستم یه نفس راحت بکشم چون خیالم راحت شده بود. وقتی از جشن برگشتیم خونه، بابا رضا از سرکار برگشته بود و تازه تعطیلات عیدش شروع شده بود. اون شب رو هم باز خونه مامان جون موندیم و فردا ظهر رفتیم عید دیدنی خونه باباجون اسماعیل و عصر هم رفتیم خونه خودمون بعد از نه روز دوری از خونه و زندگی.

راستی برسام الان حدود یک ماه و نیم هست که در حالت نشسته کاملا تاب میخوره و سعی داره چهار دست و پا بره. یعنی از شش ماه و نیمگی. وقتی چیزی رو میخواد خیلی تلاش میکنه تا بهش برسه. دیگه نمیشه تنهایی روی تخت گذاشتش و رفت چون ممکنه بیفته. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)