برسامبرسام، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

برسام مهربان من

شش ماهگی برسام عسلی

1393/12/2 13:44
نویسنده : مهرناز
261 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نوزدهم بهمن ماهه و برسام عزیز من شش ماهه شد. امروز شروع فصلی تازه در زندگی برسام نازنینهآرامامروز شروع وارد شدن به دنیای خوراکیهای جدید و مزه های جدیده. هرچند برسام کوچولو امتحان کردن مزه های جدید و خوردن غذاهای کمکی رو از چهار ماه و نیمگی شروع کرد اما از امروز با خیال راحت تری میتونم بهش غذاهای کمکی بدم و بدنش آمادگی بیشتری واسه پذیرفتن غذاهای جدید رو داره. پرویروز یعنی هفدهم بهمن واسه اولین بار واسش سوپ درست کردم با گوشت ماهیچه و برنج و سیب زمینی و هویج و میکسش کردم و بهش دادم اما خوشش نیومد هنوز خیلی به خوردن غذاهای جامد علاقه نشون نمیده. اما خیلی خوشحالم که از این ببعد میتونم غذاهای جدید و خوردنیهای خوشمزه به برسام عسلی بدم. هروقت چیزی میخوریم با چشمای قشنگش خوردنیها رو دنبال میکنه و دهن کوچولو و نازش آب میفته. همیشه یه خورده دهنش میزارم تا توی دلش نمونده. وقتی لیوان آب توی دستمون میبینه چنان دست و پا میزنه و هول میشه و همیشه با همون لیوان یه کم دم دهنش میزارم و اونم خیلی خوشگل آب میخوره. به خاطر اینکه فردا اولین روز شروع کارمه به جای امروز دیروز برسام رو بردم مرکز بهداشت و واکسنش رو زدم. خودم و بابا رضا بردیمش و رادین رو گذاشتیم خونه مامان جونش. همیشه زدن واکسن واسم یه بحران بزرگه و دیروز هم بچه ام رو توی بغلم گرفته بودم و دلم خون بود. توی دوتا پای خوشگلش واکسن زدن و عسلکم گریه کرد و منم همراهش اشک ریختم. خیلی دلم سوخت واسه پسر ناز و مهربونم. دیروز واکسنش رو زدم که این دو روز باقی مونده رو که توی خونه هستم بتونم مواظبش باشم و فردا با خیال راحت برم سرکار چون معمولا تا دو روز تب و درد داره و نیاز به کمپرس داره. خوشبختانه پسرکم درد بعدش رو نداشت و فقط تب میکرد که با قطره استامینوفن تبش میومد پایین. خیلی ناراحت و غمگینم که باید برم سرکار و پسرهای خوشگلم رو چند ساعتی تنها بزارم. واقعا برام سخته ندیدن روی ماه پسرای عسلم. خدایا خودت کمکم کن.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانی رادین
2 اسفند 93 14:09
6 ماهگرد و واکسنت مبارک باشه برسام عسلی