برسامبرسام، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

برسام مهربان من

آزمايشات بارداري

1392/10/24 12:42
نویسنده : مهرناز
267 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز صبح چند ساعتي رو مرخصي ساعتي گرفتم و قبل از اينكه برم سركار به همراه بابا رضا رفتيم آزمايشگاه دكتر صدقي و آزمايش خون دادم. امروز عصر جواب آزمايشم آماده ميشه و بايد برم بگيرمش و بعد هم ببرم مطب خانم دكتر موري و بهمراه جواب سونوم نشونش بدم. ديروز صبح بعد از اينكه آز خون دادم رفتيم خونه مامان جون و بهمراه مامان جون مهين رفتيم بازار طلافروشا تا من چند تيكه از طلاهامو بفروشم. آخه مامان جون يه آشناي طلافروش داره و بهتر ازمون ميخريد. درسته كه الان توي ارزوني طلا هستيم و ميدونستيم به قيمت پايين ازمون ميبرن اما بخاطر خريد خونه و چون بايد تا آخر همين برج 20 ميليون به صاحبخونه بديم پول لازم بوديم و بايد 10 ميليون طلا ميفروختيم. سرويس عروسيم رو كه اون موقع 1 ميليون و 200 خريده بودم فروختم 2 ميليون و 750 هزار تومن و تك پوشي رو كه توي دوران عقد رضا برام خريده بود 350 هزار تومن فروختم 1 ميليون و 300 هزار تومن. تمام سكه هايي رو هم كه از مراسم عروسيمون و بعد از اون توي مناسبتاي مختلف گيرمون اومده بود فروختيم كه البته همه رو بابا ازم خريد و شد 5 ميليون و 400 هزار تومن. خلاصه پول رو جور كرديم و ديگه خيالمون راحته. مامانم ميگه اين پاقدم خير اين بچه جديده كه شما صاحب خونه شديد. راستم ميگه دوتا بچه من خيلي پاقدماي خوب و قشنگي داشتن. رادين عزيزم كه چند روز قبل از به دنيا اومدنش بابا رضاش رفت سركار و بعد از به دنيا اومدنش هم وضع زندگيمون خيلي بهتر از قبل شد خدا رو شكر. اين يكي هم كه قبل از اومدنش ميريم توي خونه اي كه مال خودمونه. خدايا ممنونم ازت.

پسندها (1)

نظرات (6)

الهام خواننده خاموش
25 دی 92 8:10
ان شالله تا اخر بارداري همه چي مرتب باشه عزيزم وبلاگ جديد هم مبارک از وبلاگ جديد معلومه که حست ميگه اين ني نيت دختره شاد باشي و سلامت آره خودم و همسري حس ششممون ميگه كه دختره اما هرچي باشه فرقي نداره فقط سلامت باشه و دوران بارداريم به خوبي بگذره
مامان ارمیا و ایلمان
25 دی 92 11:56
خیلی خوش اومدی فرشته کوچولوی پاک و آسمونی. مرسي عزيزم
مامان ارمیا و ایلمان
25 دی 92 11:59
واقعا همینطوره که میگی دوستم. ما هم حس می کنیم هر کدوم از جوجه ها با اومدنشون اوضاع زندگیمون رو بهتر از قبل کردن. واقعا قدم نی نی ها پر از خیر و برکته. ایشالله جوجه هات همیشه سالم باشن. ممنون دوست خوبم
ترکان
26 دی 92 21:41
خونه جدید پیشاپیش مبارک مرسي عسيسممممممممم
مرجان
29 دی 92 16:34
سلام مامانی جون, بهتون تبریک میگم, انشاالله جوجو بسلامتی بدنیا بیاد, من وبلاگ رادین جونو از اول دنبال میکردم و نوشتهاتونو دوست داشتم الانم خوشحالم که وبلاگ جدیدی دارین. دختر منم داره 11 ماهش تموم میشه و میره تو 12 ماه, منم دوست دارم یه نی نی دیگه بیارم و فکر کنم فاصله سنی که شما برا نی نی ها گذاشتین خوب باشه, از تجربیاتتون استفاده خواهم کرد و منتظر نوشته هاتونم. سلام مرجان جون. ممنون كه هميشه وبلاگ رادين رو دنبال ميكنيد خوشحالم كه دوست خوبي چون شما دارم. خوشحال ميشم كه خواننده اين وبلاگم هم باشي
بابا رضا
30 دی 92 21:54
سلام جوجه کوچولوی بابایی. بابایی رو ببخش که کمتر وقت میکنه بیاد بهت سر بزنه ولی این به این معنی نیست که به فکرت نباشم عشقم.مامانی چه مطالب خوشگلی واست مینویسه دستش درد نکنه.دوستتون دارم و دلتنگتونم. از راه دور مااااااااااااااااااچ آخخخخخخخخخي بابايي جونم مرسي من ميدونم كه تو به فكرم هستي. ما هم دلتنگت هستيم. ماااااااااچ