برسام و دندونهای جدید و کلمات جدیدتر
بالاخره اون تعداد از دندونهای برسامی که لثه هاشو تیز کرده بود و اذیتش میکردن سر از لثه درآوردن و خودشون رو نشون دادن. الان دهن کوچولو و خوشگل پسرکم پر از مرواریدهای سفید خوشگل شده. دندونهای بالا و پایین هر دوطرف، بیشترشون دراومدن و خداروشکر مرحله سخت دندون درآوردن داره کم کم برای پسرکم تمام میشه. خداروشکر برسام در مقابل درد بی حد و حصر دندون درآوردن مقاومت خوبی داشت و زیاد بی تابی نمیکرد. فقط بی اشتهایی های گاه و بیگاهش قطعا دلیل دندون درآوردنش بوده. وگرنه گریه و زاری و بیتابی مثل خیلی از بچه های دیگه خوشبختانه نداشت. همیشه این مرحله از زندگی بچه هام خیلی خیلی برام سخت بود و غصه میخوردم چون میدونستم مرحله سخت و دردآوریه. خداروشکر که داره تمام میشه.
برسام الان تقریبا دوهفته ای هست که دایره لغاتش بیشتر شده و کلمات بیشتری رو میگه و البته هرکلمه ای که از دهن داداشش میشنوه سریعا تکرار میکنه. مثل اون فحشی که رادین تقریبا یک ماه پیش تو خونه مامان جون گفت و برسام که فقط دو کلمه مامان و بابا رو بلد بود اون کلمه رو سریعا و به وضوح تکرار کرد و هممون رو غرق خنده کرد تقریبا سه هفته پیش بود که توی خونه مامان جون وقتی که براش جوجه کباب آوردم و بهش گفتم بیا جوجه بخور خیلی قشنگ گفت جوججججج کلمات دیگه ای که این مدت تونسته بگه جیش، شوت و رادینه که به رادین میگه دیدین البته رادین رو یک ماهی هست که بلده بگه. چند شب پیش داشت با رادین بازی میکرد و رادین رفت پشت تلویزیون. برسام هم رفته بود بلند صداش میکرد و هی میگفت دیدین، دیدین منظورش این بود که بیا بیرون. پسرای خوشگلم این روزها خیلیییییییی خوشگل با هم بازی میکنن و من و بابایی غرق لذت میشیم از دیدن بازی و خوشحالیشون. وقتی این صحنه های خوشگلو میبینم خیلی خوشحال میشم که رادین یه داداش داره و مجبور نیست خودش به تنهایی بازی کنه. هر چقدرم داداشش بزرگتر بشه بازیهای بیشتری میتونن با هم کنن.
برسام خوشگل من الان یک ماهی هم هست که رقصیدن رو یاد گرفتهاز کی و چطور رو نمیدونم چون کسی رو ندیده دور و برش که برقصه. فقط میدونم خیلی خوشگلللللل و ناز دستاشو میبره بالای سرش و میرقصه. تا صدای اهنگ و ترانه میشنوه شروع میکنه به رقصیدن. رادین هم همینطور بود و بطور خدادادی رقصیدن رو یاد گرفت و شروع کرد به رقصیدن احتمالا این یه خصلت ذاتی توی بچه هاست که رقصیدن رو دوست دارن و خیلی سریع یادش میگیرن. یادمه رادین هم ساعتها با رقصیدنش هممون رو سرگرم میکرد و غرق لذت و شادی.
قبلا هم گفته بودم که برسام علاقه زیادی به برنامه عموهای فیتیله ای داره. جدیدا هم یه برنامه دیگه از فیتیله ایها هست که یکیشون نقش پسری به اسم مراد رو بازی میکنه. برسام و رادین عاشق این برنامن. برسام که میره جعبه سی دی های رادینو میاره و خودش میگرده توش و سی دی مراد رو درمیاره و میره طرف دستگاه DVD و اشاره میکنه که بیا برام بزارش. بعدم خودش و داداشی محو تماشا میشن. روزی دو سه بار نگاهش میکنن و اصلا هم خسته نمیشن از تکراری بودنش یه جای فیلم مراد هر سوالی که باباش ازش میپرسه در جوابش میگه نه!!! و از اونجاییکه که کلمه مورد علاقه برسام "نه" هست به محض اینکه این قسمتش میرسه و حتی چند ثانیه قبل از اینکه مراد بگه نه، برسام شروع میکنه به "نه" گفتن و گاهی که ما توی هال نیسیتیم میاد بهمون میگه نه و اشاره میکنه به طرف هال،یعنی اینکه بیاید ببینید که مراد داره میگه نه فدای این شیرین زبونیا و کارای بامزه خودش و داداشش.