ده ماهگی برسام نازنازی ما
برسام عزیزم شما امروز ده ماهه شدی و از همیشه زیباتر و نازتر. خوشحالم که تو رو داریم. زندگیمون با وجود شما دوتا گل ناز از همیشه قشنگتر شده.
برسام گل من از نه ماهگی جای خوابش جدا شد و توی تخت خودش میخوابه. البته تختش توی اتاق خودمونه ونزدیک تخت خودم. توی تخت خودش خیلی خوب و راحت میخوابه. البته وقتی خونه مامان جون هستیم برسام باز هم کنار خودم میخوابه. رادین عزیزم یک سمتم میخوابه و برسام هم طرف دیگه من سه روز پیش یعنی 16 خرداد دیدم برسام کمی ناآرومه اومدم براش ژل دندون بزنم. دستمو که توی دهنش کردم و مالیدم به لثه بالاش دیدم که به به دندون بالایی سمت راستش جوونه زده و کلی ذوق کردم و به مامان اینا هم خبر دادم. چون این روزها اونجا مستقریم. الان تقریبا یک هفته ای هم هست که برسام به کمک مبل می ایسته و سرتاسر مبل رو راه میره. مطمئنم که پسرک زرنگم به زودی راه میفته. البته حدود دو سه هفته ای هست که روی پاهاش می ایسته. وقتی بلندش میکنیم بدون کمک و البته با حائل قرار دادن دستمون که در صورت افتادن کمکش کنیم، میایسته. ولی از پایان نه ماهگی دیگه راه رفتن رو تمرین میکنه و میخواد به جرگه انسانهای دو پای راه برو بپیونده.خیلی شیطونک شده و وقتی توی روورئکشه میره توی حمام خونه مامان جون و وقتی میفهمه رفتیم دنبالش تا بیاریمش با سرعت تمام میدوه تا برسه به انتهای حمام و از دستمون در بره. یا وقتی چیزی رو میخوایم از دستش بگیریم فرار میکنه و میخنده این روزها حسابی هم بغلی شده و در واقع وضعیت بغلی بودنش حادتر از قبل شده و مدام باید توی بغل باشه. اصلا روی زمین جا نمیگیره و مامان جون هم که صبحها تا ظهر باید نگهش داره تا من از سرکار برگردم به هیچ کارش نمیرسه و حسابی خسته میشه. دست مامان گلم درد نکنه. انشالله بتونم زحماتش رو جبران کنم.